Template By: NazTarin.Com
فال حافظ
قالب های نازترین
به نام اهورا مزدا
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هرگز نخواب کوروش و آدرس kooroshpedia.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
با تشکر
شاپور یکم (با املای پهلوی کتیبهای:
و تلفظ:شَهپُهْر[۱]) شاهنشاه ایران و انیران، دومین شاهنشاه ساسانی و فرزند اردشیر بابکان است. از ۲۴۱ تا سال ۲۷۱ میلادی، به عنوان شاهنشاه ایران سلطنت کرد.
در سکههای اردشیر، تصویر شاپور، به عنوان نایبالسلطنه، درج شدهاست. وی از شاهان بزرگ ساسانی محسوب میشود. او بیشاپورکازرون را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد.
پادشاهی شاپور در واقع از اواخر پادشاهی پدرش آغاز شد چرا که اردشیر پس از فتح هترا سلطنت را به پسر واگذاشت و خود کناره گرفت. شاپور حدود سال ۲۰۰ میلادی به دنیا آمده بود و هنگام آغاز پادشاهی حدود چهل سال داشت. البته در آغاز با آنکه عنوان شاهنشاه داشت ولی به احترام پدر تاجگذاری نکرد و پس از درگذشت پدر این تشریفات را انجام داد. سقوط شهر هترا طبق روایتهای شرقی به دلیل رعنایی شاپور و هوسبازی دختر حاکم شهر صورت پذیرفت.[۲] شاپور پدرش را در جنگها همراهی میکرد و بدین گونه برای نبرد تجربه میاندوخت و به راستی این کار موفقیتهای آینده او را در برابر رومیان تضمین کرد.
در سال ۲۴۳ گوردیانوس امپراتور روم به میان رودان حمله کرد اما در ناحیهای به نام میسیک در کنار رود فرات از شاپور شکست خورد و به دست وی کشته شد بعدها شاپور شهری به نام پیروزشاپور در آنجا بنا کرد.[۳] در سال ۲۴۴ فیلیپ عرب یا مارکوس یولیوس فیلیپوس مجبور به بستن پیمانی با ایران شد که بر اساس آن ارمنستان به ایران واگذار شد و مقدار کلانی سکه زر به عنوان غرامت بالغ بر پانصد هزار دینار به ایران پرداخت شد.
در فاصله چند سالی که روم با مشکلات داخلی خود درگیر بود شاپور فرصت یافت سامانی به اوضاع داخلی بدهد. طبق نوشته تاریخ اربل "شاپور با خوارزمیان و مادیهای کوهستانی جنگید و آنها را در جنگی شدید مغلوب ساخت از آنجا به سرکوبی گیلها و دیلمیان و اهالی گرگان که در کوهستانهای دور دست ساحل دریای خزر مسکن داشتند تاخت." به موجب مندرجات کتاب پهلوی شهرستانهای ایرانشهر، بخش پانزدهم، شاپور هم چنین در خراسان یک پادشاه تورانی، پهلیزک نام را مغلوب کرد و کشت و در محلی که جنگ رخ داده بود شهر مستحکم نیو شاپور(نیشابور) را بنا کرد.[۴] در کعبه زرتشت اشارت هست بر اینکه شاپور سرزمین ارمنیان، گرجیان، آلبانیان را با مردان سپاه خویش درنوردید. اردشیر به لقب شاهنشاه ایران قناعت کرده بود ولی شاپور پس از این فتوحات در کتیبهها لقب مجللتر "شاهنشاه ایران و انیران" را برگزید.
این جنگ، از ۲۵۸ تا سال ۲۴۴ میلادی بطول انجامید. مسئلهٔ ارمنستان شاپور را دوباره با روم، درگیر کرد چرا که روم با وجود تعهد در عدم مداخله، نمیتوانست با خونسردی شاهد الحاق این سرزمین به قلمرو حریف دیرینهٔ خویش باشد. خسرو بزرگ پادشاه ارمنستان که در ماجرای گوردیانوس بر ضد ایران با روم همکاری کرده بود، بر اثر یک توطئه داخلی که ظاهراً شاپور هم در آن دستی نامرئی داشت، کشته شد. بعد از وی شاهزادگان و بزرگان ارمنستان خود را فرمانبردار شاپور خواندند و شاپور پسر خویش هرمز اردشیر را به نام ارمن شاه، فرمانروای ارمنستان کرد اما اقدام رومیان، در پناه دادن به تیرداد، پسر خردسال خسرو، مایهٔ ناخرسندی شاپور شد و امپراتور روم گالوس نیز از پرداخت باقیماندهٔ غرامت یا در واقع باجی که فیلیپ، آن را تعهد کرده بود، نیز خودداری کرد، بنابراین بهانهای به دست شاپور افتاد تا به روم حمله کند و در باربالیسوس حدود میانه فرات شصت هزار نفر از سپاهیان رومی را نابود کرد و حدود ۳۷ شهر رومی در سوریه و کاپدوکیه (ارمنستان روم) در طی این جنگها تسخیر یا غارت شدند.[۵]
بالاخره لزوم مقابله با این تاخت و تازها، والریانوس امپراتور سالخوردهٔ روم، را واداشت تا با نجات دادن نتاکیه، روم را از تهدید شاپور برهاند. والرین مثل امپراتور قبلی خود دسیوس (دقیانوس) در تعقیب و آزار مسیحیها اهتمام زیادی داشت.[۶]والریانوس، امپراتور روم، پسرش را به غرب فرستاده و خود برای مقابله با ایرانیان راهی شرق میشود. وی به سال ۲۵۷ میلادی موفق به باز پس گیری انتاکیه شده ولی دو سال بعد پیش از مواجهه با شاپور در اثر طاعون بسیاری از لژیونهای خود را از دست میدهد و در نهایت چندی بعد، در اواخر سال ۲۵۹ یا اوایل ۲۶۰ در جنگ اِدِسا، در ترکیه فعلی و شمال انتاکیه در کشور خود، از شاپور شکست خورده، اسیر شد. به دنبال اسارت او تعداد زیادی از همراهانش که به قول شاپور، شامل صاحبمنصبان، سناتورها و سرداران روم میشد نیز به اسارت افتادند. روایتهای به جا مانده که از استفادهٔ مهندسان رومی، در بنای شهرها و ساختن بندها در کارون حکایت دارد.
شاپور به افتخار این پیروزی دستور حک پیکرهای عظیم، در دل کوه رحمت، در نقش رستم و بعداز آن در شهر بیشاپور را داد که وی را پیروزمندانه نشسته بر اسب، نشان میدهد، در حالی که مچ دست امپراتور والریانوس را به نشانه اسارت در دست گرفته، و فیلیپ عرب را نشان میدهد که به نشانه تسلیم در برابر وی، زانو زده و خراجگذار امپراطوری ساسانی گشتهاست. اسیر شدن والریانوس اثر غریبی در دنیای آن روز کرده و در انظار عالم، بر عظمت و ابهت خاندان ساسانی فوقالعاده افزود.[۷] این واقعه بینظیر، افسانهٔ آسیب ناپذیری روم را بک بار دیگر بی بنیان نشان داد.[۸] مسیحیان این اسارت را عقوبت الهی در حق دشمن ستمکار خویش خواندند و راجع به رفتار اهانت آمیز شاپور در حق او مبالغه کردند تا سرنوشت او را بیشتر عبرتانگیز نشان بدهند.[۹]
شاپور پس از تاخت و تاز در سوریه و کاپدوکیه قصد بازگشت به ایران نمود و در حین مراجعت به دلیل غرور و تحقیر اذینه امیر عرب، که حکمرانی شهر پالمیر واقع در صحرای شام را داشت، مورد حمله وی قرار گرفت. این شهر مرکز تجارت شرق و غرب بود. درباره موفقیتهای اذینه در این موقع بیشک تاریخ نویسان گزافگویی بسیار کردهاند. اینکه شاپور توانست غنایم فراوان به همراه اسیران جنگی رومی بسیار با خود به ایران بیاورد نشان میدهد که در روایات مربوط به حمله اذینه عرب بر او تا چه حد باید مبالغه رفته باشد. اما او به هر حال اذینه چند سال بر سوریه و قسمت عمده ایالات رومی آسیا قدامی تسلط داشت و گرچه به ظاهر دست نشانده روم بود ولی در حقیقت کم و بیش استقلال داشت و از طرف گالینوس قیصر روم به لقب امپراتوری نائل شد. ایرانیان بدون هیچ نتیجهای تا سال ۲۶۵ جنگ خود با پالمیر را ادامه دادند تا اینکه اذینه به قتل رسید، زن او به نام زینب (زنوبی) به همراه پسرش وَهب اللات، زمام امور را در دست گرفت. وَهب اللات میخواست در مقابل رومیان مستقل شود در سال ۲۷۱ خود را اگوستوس خواند. آنگاه اورلین قیصر روم لشکر نیرومند به پالمیر کشید و پس از مقاومت دلیرانهای که زینب نمود، شهر سقوط کرد و ویران شد زینب سعی کرد به ایران بگریزد ولی موفق نشد و رومیان او را گرفتند و به روم بردند. اکنون خرابههای عظیمی باقی است که از جلال و شکوه این دولت ناپایدار حکایت میکند.[۱۰]
در بارهٔ اذینه در لغت نامه دهخدا چنین آمدهاست که:
اذینه. [ اُ ذَن َ ] (اِخ) ابن سمیدع. نام یکی از ملوک عمالقه شوهرزنوبیا (یا زینب) و او در اواسط مائه ٔ سوم حکمران تدمر بود. و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف (درست آن شاپور یکم است نه شاپور ذوالاکتاف) غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز به تفتین زنوبیا بدست پسر یا خال او بقتل رسید. (از قاموس الأعلام ترکی).[۱۱]
از وقایع مهم سلطنت شاپور، پدید آمدن مانی است که مذهبی آورد و در سال ۲۴۲ میلادی، هنگام تاجگذاری شاپور، اصول آن را در ملأ عام بیان کرد. مانی از نجبای ایران بود. دعوت مانی از آغاز پیشرفت عظیم داشت. گویا مانی از هنگام پادشاهی اردشیر مورد توجه شاپور بوده بود. بنا به روایات دیگر دوتن از برادران شاپور به او گرویده بودند. در آغاز شاپور نسبت به مانی ابراز همدلی و یاری میکند و به همین سبب مانی یکی از کتابهای خود را به افتخار شاپور، شاپورگان مینامد. به گفته یعقوبی این ارتباط ده سال دوام مییابد ولی پس از آن مانی مغضوب شده از کشور اخراج میشود و به مدت ده سال در مناطق آسیای مرکزی و هندوستان سرگردان میشود.[۱۲]
شاپور پل باستانی در دزفول (که هنوز عبور و مرور بر روی آن ادامه دارد) و سد شادروان را که از سنگ خارا ساخته شده، در رود کارون در شوشتر بنا کرد و مهندسین و اسرای رومی را به ساختن آن واداشت. شهر شاپور را در نزدیکی کازرون در فارس بنا کرد که خرابههای آن باقی ماندهاست. بنای نیشابور را در خراسان و گندی شاپور را در خوزستان نیز به او نسبت میدهند.
مؤرخین گرجستان مینویسند که شاپور، مهران پسر خود را، به سلطنت گرجستان فرستاد. مهران، سلسلهٔ سلاطین خسروی را، در آنجا تأسیس کرد و بعد میسحی شد.[۱۳]
به فرمان شاپور رونوشتی از اوستا در آتشکده آذرگشسپ در شیز نهادند.[۱۴] در زمان اردشیر یکم آتشدان روی سکهها بر روی یک سه پایه فلزی واقع شده و آتش مقدس در حال اشتعال، در بالای سه پایه نمودار است اما در زمان شاپور آن سه پایه از بین رفته و آتشدان بصورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده که در دو طرف آتشدان دو تن با عصا یا نیزهٔ بلند ایستادهاند و این نوع سکه در شاهان ساسانی، بعد از شاپور نیز بدون تغییر دیده میشود
نظرات شما عزیزان: